مناظره علمای اهل تسنن با عالم شیعه محمد بن علی اکبر (ره)

 

چندی پیش سی دی به نام مناظره علمای اهل تسنن با یکی از علمای شیعه با نام سید محمدبن علی اکبر مشهور به سلطان واعظین شیرازی به دستم رسید که بد ندیدم قسمتهایی از این مجموعه را که به صورت نوشتاری در قالب Word  آمده شده را عیناً برای شما بزرگواران در این وب بگذارم . امیدوارم که مورد استفاده شما عزیزان واقع شود .

                     انشاء الله

خلاصه زندگینامه
مرحوم «سید محمدبن علی اکبر»مشهور به «سلطان الواعظین شیرازی»فرزند اشرف الواعظين حاج علي اکبر در حدود سال 1275 ش. (1314 ق.) در تهران متولد شد و مقدمات را در تهران فرا گرفت.
سپس در 12سالگي به همراه پدرش به عراق رفت و مدت دو سال در کربلا، سطوح متوسطه را خواند.سپس در خدمت پدر به کرمانشاه عزيمت نمود و به تبليغ شريعت پرداخت.
سيد محمد سپس براي تکميل علم و کمال خويش به کشورهاي عراق، سوريه، فلسطين، اردن، مصر و هندوستان مسافرت نمود و با گروه هاي بسياري از يهوديان، مسيحيان، برهمائيان و مسلمانان اهل سنّت و .... مناظرات ديني و مذهبي داشت .
علاوه بر آن، آثار گرانبهايي از وي به جاي مانده که صد مقاله سلطاني در رد بر يهود و نصارا و نيز گروه رستگاران يا فرقه ناجيه در دو جلد از آن جمله اند.
مرحوم سلطان الواعظین ، در ربیع الاول سال 1345هجری قمری درحالی که بیش از   سی سال نداشت، بعد از تشرف به حج از طریق دریا، به کراچی و دیگر شهرهای مهم هند و پاکستان رفته و بنا به درخواست دوستان خود و با توجه به شهرتی که داشته، جلسات مناظره متعددی با علمای هندو و سایر مذاهب اسلامی برگزار می کند.
از جمله آن ها جلسه ای بوده که در حضور گاندی برگزار شده و با پیروزی او به اتمام رسیده است و در جراید آن روزگار هند چاپ می شود.
در شعبان همان سال هم به دعوت « سید عنایت علیشاه نقوی» (مدیر هفته نامه در نجف)و «محمد سرور خان»(از با نفوذترین خاندان قزلباش پاکستان)برای اجرای تنها برنامه سخنرانی عمومی خود به زبان فارسی در هند، « سیالکوت» و از آنجا به « پیشاور» پاکستان که در مرز افغانستان واقع شده می رود.
جلسات سخنرانی، عصرها در امام باره (حسینه) مرحوم « عادل بیک رسالدار» با موضوع « اثبات امامت» برگزار می شد و گاهی تا سه ساعت به طول می انجامید!
روزی دو نفر از روحانیان اهل سنت به نام های «حافظ محمد رشید» و «شیخ عبدالسلام» که اهل ملتان کابل بودند، به ملاقات ایشان آمده و تا ده شب مشغول مناظره می شوند. این جلسات که در منزل شخصی به نام « میرزا یعقوب علی» برگزار می شد و تا شش ساعت و گاه تا طلوع فجر ادامه می یافت، با حضور چهار نفر خبرنگار و حدود دویست مستمع شیعه و سنی اهمیتی یافته و گزارش آن هر روز صبح در جراید منتشر می گردد.
بعدها خود سلطان الواعظین از روی گزارشات چاپ شده در جراید، این مناظرات را در کتابی به نام « شب های پیشاور» مرتب و چاپ کرد.
مرحوم سلطان الواعظين شيرازي سرانجام در هجدهم مهر 1350 ش. برابر با بيستم شعبان 1319 ق. در 75 سالگي در تهران درگذشت و با تشييع با شکوهي در مقبره ابوحسين به خاک سپرده شد.
 


:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبي , پندها و اندرزها , ,
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
:: ادامه مطلب
نویسنده : الهام ابراهیمی
تاریخ : چهار شنبه 27 دی 1391
یک آیه دنیایی معنی

 

 

مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ


به تو جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است گفته

 نمى‏شود به راستى كه پروردگار تو داراى آمرزش و

دارنده كيفرى پر درد است



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبي , پندها و اندرزها , ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : الهام ابراهیمی
تاریخ : شنبه 16 دی 1391
هوالفتاح

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
هوالفتاح العلیم
 

رب یسر ولا تعسر سهل علینا یا رب العالمین
 
 خدایا آسان بگیر و سخت مگیر برمن ای پروردگار عالمیان
 
 
 
مهم نیست قفل ها دست کیست ،م هم این است که کلیدها دست خداست
 


:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبي , دلنوشته , پندها و اندرزها , ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : الهام ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 11 دی 1391
حکایت سبد گردو

حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد."مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: "نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد."او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: "من از همان اول گردو نمی‌خواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد." این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.
 
خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شده‌اند.
خیلی‌ها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمی‌دانند و دایم با آنها کلنجار می‌روند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجت‌ها و جدل‌های افراد خانواده دارد.
خیلی‌ها وقتی در شرکت یا موسسه‌ای کار می‌کنند سعی دارند تک‌خوری کنند و در حق بقیه نفرات مجموعه ظلم روا دارند و فقط سهم بیشتری به دست آورند. آنها از این نکته ظریف غافلند که تیمی که در قالب شرکت، آنها را گرد هم جمع کرده مانند سبدی است که گردوها را در خود نگه می‌دارد و حفظ این سبد و تیم به مراتب بیشتر از چند گردوی اضافه است.
بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم می‌کنند که فرد اصلا متوجه نمی‌شود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کله‌شقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم می‌پاشد و گردوها روی زمین ولو می‌شوند و هر کدام به سویی می‌روند، تازه می‌فهمند که نقش سبد در این میان چقدر تعیین‌کننده بوده است.
بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد و به هیچ‌کس سهم شایسته و درخورش نخواهد رسید. دیگر فرصت‌ها برابر در اختیار کسی قرار نخواهد گرفت و آرامش و قراری که در یک چهارچوب محکم و استوار قابل حصول است به دست نخواهد آمد.
 
بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن. بنابراین حواسمان جمع باشد که بی‌جهت سرگرم گردوبازی نشویم و اصل‌کاری را از دست ندهیم.
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: پندها و اندرزها , ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : الهام ابراهیمی
تاریخ : شنبه 2 دی 1391

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد